تسبیح فاطمه علیها السلام مصداقى از ذکر کثیر
تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام مشتمل بر سه جمله است و آنها عبارت اند از:
«اللَّهُ اَکْبَرُ» 34 بار.
«اَلْحَمْدُ لِلَّهِ» 33 بار.
«سُبْحانَ اللَّهِ» 33 بار.
البته در برخى از روایات، جمله «سُبْحانَ اللَّهِ» قبل از «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ» ذکر شده است. اگر چه در جملات تسبیح فاطمهعلیهاالسلام، «تکبیر» و «تحمید» نیز وجود دارد، ولى از باب تغلیب، مجموع سه جمله به عنوان «تسبیح» نامیده شده است.
دلیل نامیده شدن این اذکار به «تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام» این است که فاطمه علیها السلام از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله درخواست کرد که کنیزى به او بدهد که در کارهاى خانه کمک کند. پیامبر صلى الله علیه و آله در جوابش فرمود:
«یا فاطِمَةُ اُعْطِیکِ ما هُوَ خَیرٌ مِنْ ذلِکَ تُکَبِّرِینَ اللَّهَ بَعْدَ کُلِّ صَلاةٍ اَرْبَعاً وَثَلاثِینَ تَکْبِیرَةً وَتَحْمَدِینَ اللَّهَ ثَلاثاً وَثَلاثِینَ تَحْمِیدَةً وَتُسَبِّحِینَ اللَّهَ ثَلاثاً وَثَلاثِینَ تَسْبِیحَةً ثُمَّ تَخْتِمِینَ ذلِکَ بِلا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ فَذلِکَ خَیرٌ مِنَ الدُّنِیا وَما فِیها وَمِنَ الَّذِى اَرَدْتِ؛ (1)
اى فاطمه! چیزى بهتر از آن به تو عطا مىکنم، [و آن این است که] بعد از هر نماز 34 بار تکبیر خدا، 33 بار حمد خدا و 33 بار تسبیح خدا را مىگویى و آن را با ذکر لا اِلهَ اِلَّا اللَّه ختم مىکنى. و این بهتر است از دنیا و هر چه در آن است و بهتر از آن چیزى (کنیزى) است که مى خواستى.»
در پایان حدیث، این مطلب اضافه شده است: «پس فاطمه علیها السلام بعد از هر نماز، به گفتن این ذکرها مداومت کرد و این ذکرها به آن حضرت منسوب شد.» (2)
مفهوم ذکر
از مفردات راغب، استفاده مىشود که ذکر، دو معناى اصلى دارد:
الف. ذکر، یک حالت نفسانى است که انسان به وسیله آن مىتواند معلومات خود را نگهدارى نماید. ذکر، در این معنا شبیه «حفظ» مىباشد، با این تفاوت که به اعتبار نگهدارى یک مطلب در حافظه «حفظ» گفته مىشود و به اعتبار حاضر کردن و به خاطر آوردن آن «ذکر» نامیده مىشود.
ب. ذکر، عبارت است از حاضر کردن چیزى در قلب یا زبان و گفتار، از اینرو، گفته اند: ذکر، یا با زبان است و یا با قلب و هر کدام از آنها یا پس از نسیان و فراموشى است که به معناى اوّل مى باشد و یا ادامه حفظ و توجه قلبى است بدون اینکه فراموش کرده باشد، در این صورت به معناى دوم خواهد بود. (3)
تفاوت ذکر با علم و خاطر
ابى هلال عسکرى، در فرق «ذکر» و «علم» مىگوید: «اگرچه ذکر، نوعى علم و دانستن است، ولى به هر علمى ذکر گفته نمىشود. تنها آن علمى که پس از فراموشى یادآورى شود، ذکر نامیده مىشود. و فرق دیگر اینکه علم در مقابل «جهل» قرار دارد؛ ولى ذکر در مقابل «سهو» قرار مىگیرد.» (4)
وى در بیان فرق ذکر و خاطر نیز مىگوید: «خاطر عبارت است از خطور و مرور معنا در قلب که گاهى این خطور ابتدایى بوده و بدون فراموشى قبلى است و گاهى پس از فراموشى قبلى مى باشد؛ ولى ذکر عبارت است از حضور معنا در نفس پس از فراموشى و غیبت آن، که این مفهوم ذکر در مقابل «نسیان» قرار مىگیرد.» (5)
از ملاحظه سخنان اهل لغت به این نتیجه مىرسیم که ذکر به معناى یاد کردن از یک حقیقت و فراموش نکردن آن است. البته در موضوع بحث ما، منظور از ذکر، یادکردن خدا و فراموش نکردن و غافل نشدن از او است.
مراتب ذکر خدا
ذکر خدا، مراتب متعدّدى دارد. از جمله آنها مرتبه ذکر زبانى و مرتبه ذکر قلبى مىباشد که ارزش ذکر قلبى به مراتب بالاتر از ذکر زبانى است. البته ذکر زبانى نیز ارزشمند است و از مقدمات ذکر قلبى محسوب مىشود. و هدف اصلى آن است که بنده در قلب خود به خدا توجه داشته باشد و از او غافل نباشد و در سایه این توجه قلبى، دستورات خدا را انجام دهد و از نافرمانى او اجتناب ورزد.
ذکر کثیر
«ذکر کثیر» به معناى بسیار به یاد خدا بودن و از خدا غافل نشدن است. و به معناى واقعى کلمه، یعنى توجه به خدا با تمام وجود و نه تنها با زبان.
کسى را مىتوان اهل ذکر کثیر دانست که در هر حال و در هر شرایط، به یاد خدا باشد و پردههاى غفلت از خدا را کنار بزند و وسوسههاى شیاطین را دور سازد و اگر لغزشى از او سر زند، فوراً به مقام توبه و جبران آید، تا از صراط مستقیم الهى فاصله نگیرد.
مقام اهل ذکر کثیر یک مقام رفیع و برتر است. همانگونه که در روایت ابو سعید خدرى آمده است که از پیامبر اسلام سؤال شد: در قیامت، مقام کدام یک از بندگان خدا از همه برتر است؟
فرمود: «اَلذَّاکِرُونَ اللَّهَ کَثِیراً؛ کسانى که خدا را بسیار یاد مىکنند.»
ابو سعید مىگوید که عرض کردم: آیا آنها از رزمندگان در راه خدا نیز والامقامترند؟ فرمود: «لَوْ ضَرَبَ بِسَیفِهِ فِى الْکُفَّارِ وَالْمُشْرِکِینَ حَتّى ینْکَسِرَ وَیخْتَضِبَ دَماً لَکانَ الذَّاکِرُونَ اللَّهَ اَفْضَلَ دَرَجَةً مِنْهُ؛ (6) اگر [رزمنده] با شمشیرش آنقدر بر پیکر کفّار و مشرکین بزند که شمشیرش بشکند و با خون رنگین شود، باز هم مقام ذاکران خدا از مقام او برتر است.»
در این حدیث، مقام اهل ذکر کثیر از مقام رزمندگان اسلام نیز بالاتر و برتر معرفى شده است. دلیل آن نیز این است که جهاد خالصانه، بدون یاد خدا و توجّه به او ممکن نیست.
در کلمات مفسّران قرآن و روایات اسلامى، تفسیرهاى گوناگونى براى ذکر کثیر بیان شده که ظاهراً همه آنها از قبیل بیان مصداق است و مفهوم وسیع ذکر کثیر (بسیار به یاد خدا بودن) شامل همه آنها مىشود.
بعضى از مفسّران گفته اند: «ذکر کثیر آن است که در حال قیام و قعود و به هنگامى که به بستر مىرود، یاد خدا کند.» (7)
ودر کلمات بعضى از مفسّران قرآن، ذکر کثیر به ذکر صفات علیا و اسماء حسنى و تنزیه پروردگار از آنچه شایسته او نیست، یا مانند آن تفسیر شده است. (8)
در حدیثى از پیامبر اسلام (ص) چنین نقل شده است: «اِذا اَیقَظَ الرَّجُلُ اَهْلَهُ مِنَ اللَّیلِ وَتَوَضَّئا وَصَلَّیا کُتِبا مِنَ الذاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِراتِ؛ (9) هرگاه مرد همسرش را شبانگاه بیدار کند و هر دو وضو بگیرند و نماز (شب) بخوانند، از مردان و زنانى خواهند بود که بسیار یاد خدا مىکنند.»
در تفسیر آیاتى از قرآن که به ذکر کثیر دستور داده یا آن را از صفات مؤمنان شمردهاند، روایاتى وارد شده است که آن آیات را با تسبیح فاطمه علیها السلام تطبیق داده و از مصادیق ذکر کثیر شمرده اند. البته درست است که ذکر کثیر به معناى توجه قلبى به خدا و بلکه توجّه با تمام وجود به او است و تسبیح فاطمه علیها السلام در ظاهر تنها چند ذکر لفظى و زبانى است که در مجموع صد بار تکرار مىشود، ولى اگر همین ذکرهاى زبانى، با توجه کامل ادا شود، مىتواند مقدمه توجّه قلبى قرار گیرد. همانگونه که در نماز و امثال آن نیز مطلب از این قرار است.
در ادامه بحث ضمن ارائه برخى از آیات که درباره ذکر نازل شده اند، به روایاتى از معصومان علیهم السلام اشاره مىکنیم که مصداق ذکر کثیر را تسبیح حضرت زهرا علیها السلام معرفى کرده اند.
تسبیح فاطمه علیها السلام از مصادیق ذکر کثیر
1. خداى مهربان، پس از بیان بزرگترین نعمت الهى، یعنى رسالت پیامبر عظیم الشأن اسلام که مردم را با تعلیم و تزکیه به راه صحیح هدایت مىکند، مىفرماید: «فَاذْکُرُونِى أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِى وَ لَا تَکْفُرُونِ»؛ (10) «پ س به یاد من باشید تا به یاد شما باشم. و شکر مرا گویید و (در برابر نعمت هایم) کفران نکنید.»
بدیهى است که منظور از این آیه، وجود یک حالت عاطفى میان خدا و بندگان نیست، آنگونه که در میان انسانها معمول است که به همدیگر مىگویند: «به یاد ما باشید تا به یاد شما باشیم»؛ بلکه اشاره به یک اصل تربیتى و تکوینى است. «به یاد من باشید» یعنى به یاد ذات پاکى که سرچشمه تمام خوبیها و نیکیها است، باشید و بدین وسیله روح و جان خود را پاک و آماده پذیرش رحمت پروردگار سازید. توجه به این ذات پاک، بنده را در فعالیتهایش مخلصتر، متحدتر و نیرومندتر مىسازد. (11)
منظور از «ذکر خدا» تنها یادآورى به زبان نیست، بلکه منظور این است که بنده با تمام دل و جان به ذات پاک خدا توجه داشته باشد؛ توجهى که انسان را از گناه باز مىدارد و به اطاعت از دستورات او دعوت مىکند.
در ذیل این آیه، محمّد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود: «تَسْبِیحُ فاطِمَةَ علیهاالسلام مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ الْکَثِیرِ الَّذِى قال اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ «فَاذْکُرُونِى أَذْکُرْکُمْ»؛ (12) تسبیح فاطمه علیها السلام از [اقسام] ذکر بسیار است که خدا [به آن دستور داده و] فرموده است که به یاد من باشید تا به یاد شما باشم.»
ازاین حدیث چنین استنباط مىشود که تسبیح حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام، مصداقى از ذکر کثیر خدا است. شاید منظور این باشد که گفتن تسبیح فاطمه علیها السلام اگر همراه با توجّه قلبى باشد، مصداق ذکر کثیر است.
2. قرآن کریم پس از مذمّت شاعران بىهدف، مىفرماید: «إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانتَصَرُواْ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ»؛ (13) «مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دهند و خدا را بسیار یاد کنند و به هنگامى که مورد ستم واقع شوند، به دفاع از خویشتن [و مؤمنان] برخیزند [و از شعر در این راه کمک گیرند].»
در این آیه شریفه، چهار صفت شاعران با هدف بیان شده است: 1. ایمان؛ 2. عمل صالح؛ 3. بسیار به یاد خدا بودن و 4. با نیرو گرفتن از قدرت شعر، در برابر ستمها به پا خواستن.
در تفسیر این آیه آمده است که شخصى از امام صادق علیه السلام پرسید: مراد از ذکر کثیر در این آیه چیست؟
حضرت فرمود: «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فاطِمَةَ علیها السلام فَقَدْ ذَکَرَ اللَّهَ الذِّکْرَ الْکَثِیرَ؛ (14) هر کس با تسبیح فاطمه علیها السلام تسبیح گوید، در حقیقت خدا را با ذکر کثیر یاد کرده است.»
3. خداوند در قرآن کریم مىفرماید: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ الْقَنِتِینَ وَ الْقَنِتَتِ وَ الصَّدِقِینَ وَ الصَّدِقَتِ وَ الصَّبِرِینَ وَالصَّبِرَ تِ وَ الْخَشِعِینَ وَ الْخَشِعَتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَتِ وَ الصَّل-ِمِینَ وَالصَّل-ِمَتِ وَ الْحَفِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَفِظَتِ وَ الذَّ کِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَ الذَّ کِرَ تِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِیمًا»؛ (15) «به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان با ایمان و زنان با ایمان، و مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، و مردان راستگو و زنان راستگو، و مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، و مردان با خشوع و زنان با خشوع، و مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، و مردان روزه دار و زنان روزه دار، و مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مىکنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است.»
جمعى از مفسران گفته اند: هنگامى که «اسماء بنت عمیس» همراه شوهرش «جعفر بن ابى طالب» از «حبشه» بازگشت و به دیدن همسران پیامبر آمد، یکى از سؤالاتى که مطرح کرد، این بود که آیا چیزى از آیات قرآن درباره زنان نازل شده است؟
آنها در پاسخ گفتند: نه!
«اسماء» به خدمت پیامبرصلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: «اى رسول خدا! جنس زن گرفتار خسران و زیان است!»
پیامبر فرمود: «چرا؟»
عرض کرد: «به خاطر اینکه در اسلام و قرآن فضیلتى درباره آنها همانند مردان نیامده است.»
اینجا بود که آیه فوق نازل شد. (و به زنها اطمینان داد که زن و مرد در پیشگاه خدا از نظر قرب و منزلت یکسان اند. مهم آن است که از نظر اعتقاد و عمل و اخلاق اسلامى واجد فضیلت باشند.) (16)
در رابطه اینکه منظور از ذکر کثیر در این آیه چیست، در روایات اسلامى و کلمات مفسّرین، تفسیرهاى گوناگونى بیان شده است؛ ولى همانگونه که در گذشته نیز گفته شد، ظاهراً همه آن تفسیرها از قبیل بیان مصداق است و مفهوم وسیع این کلمه، شامل همه آنها مىشود.
در حدیثى از امام صادق علیه السلام چنین روایت شده است: «مَنْ باتَ عَلى تَسْبِیحِ فاطِمَةَعلیهاالسلام کانَ مِنَ «الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِراتِ»؛ (17) کسى که با تسبیح فاطمهعلیهاالسلام بخوابد، از [مصادیق این آیه شریفه که مى فرماید:] «مردان و زنانى که خدا را فراوان یاد مىکنند» مىباشد.»
ملاحظه مىشود که در این حدیث، گوینده تسبیح فاطمه علیها السلام - اعم از مرد و زن - از مصادیق بسیار ذکر کنندگان شمرده شده است.
4. قرآن کریم مىفرماید: «یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلاً»؛ (18) «اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را بسیار یاد کنید، و صبح و شام او را تسبیح گویید.»
این آیه، همه مؤمنان را موظّف مى کند که در همه حال به یاد خدا باشند؛ یعنى اى مؤمنان! به هنگام عبادت، او را یاد کنید و حضور قلب و اخلاص داشته باشید. به هنگام حضور در صحنه هاى گناه، او را یاد کنید و چشم بپوشید. اگر لغزشى روى داد، توبه کنید و به راه حق بازگردید.
به هنگام نعمت، ا و را یاد کنید و شکرگزار باشید. به هنگام بلا و مصیبت، او را یاد کنید و صبور و شکیبا باشید. خلاصه، یاد او را در هیچ صحنهاى از صحنههاى زندگى فراموش نکنید.
همانگونه که از سیاق آیات استفاده مىشود؛ منظور از «تسبیح خدا در هر صبح و شام» همان دوام تسبیح است. و ذکر خصوص این دو وقت، به عنوان آغاز و پایان روز مىباشد. و اینکه بعضى آن را به نماز صبح و عصر و یا مانند آن تفسیر کردهاند، باز از قبیل ذکر مصداق است. (19)
اسماعیل بن عمار مىگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم که حدّ و اندازه ذکر کثیر (ذکر بسیار) که خداوند در قرآن فرموده است، چقدر است؟
فرمود: «اِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وآله عَلَّمَ فاطِمَةَ علیها السلام اَنْ تُکَبِّرَ اَرْبَعاً وَثَلاثِینَ تَکْبِیرَةً وَتُسَبِّحَ ثَلاثاً وَثَلاثِینَ تَسْبِیحَةً وَتُحَمِّدَ ثَلاثاً وَثَلاثِینَ تَحْمِیدَةً فَاِذا فَعَلْتَ ذَلِکَ بِاللَّیلِ مَرَّةً وَبِالنَّهارِ مَرَّةً فَقَدْ ذَکَرْتَ اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً؛ (20) رسول خداصلى الله علیه وآله به فاطمه علیها السلام یاد داد که 34 بار تکبیر، 33 بار تسبیح و 33 بار تحمید بگوید. پس اگر تو یک بار شب و یک بار روز این کار را انجام دهى، در حقیقت خدا را با ذکر بسیار یاد کرده اى.»
البته باید توجه داشت که منظور از ذکر بسیار این نیست که شخصى آن را به زبان بگوید، ولى در صحنه زندگى یادى از خدا نکند و مرتکب گناه شود؛ بلکه همانگونه که در گذشته اشاره شد، منظور از ذکر کثیر آن است که بنده در همه حال به یاد خدا باشد و هرگز او را فراموش نکند. تسبیح فاطمه علیها السلام نیز در مرحله لفظ و ذکر زبانى از مصادیق ذکر کثیر است که خود مقدمه ذکر قلبى و به یاد خدا بودن است و آن نیز مقدمه انجام وظایف بندگى و ترک معصیت مىباشد.
فضیلت تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام
در خاتمه براى تکمیل مطلب، نظر خوانندگان عزیز را به چند حدیث درباره اهمیت تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام جلب مىکنیم:
1. از امیر مؤمنان على علیه السلام روایت شده است که فرمودند: «فَوَ اللَّهِ ما تَرَکْتُهُنَّ مُنْذُ عَلَّمَنِیهِنَّ رَسُولُ اللَّهِ؛ به خدا سوگند! از آن روزى که رسول خدا آن ذکرها را به من یاد داده است، هیچگاه آنها را ترک نکرده ام.»
شخصى پرسید: حتّى در شبهاى جنگ صفین هم ترک نکردهاى؟! فرمود: «نَعَمْ وَلا لَیلَةَ صِفَّینِ؛ آرى! حتى در شبهاى جنگ صفین هم ترک نکرده ام.» (21)
2. از امام باقر علیه السلام روایت شده است: «ما عُبِدَ اللَّهُ بِشَیىءٍ مِنَ التَّحْمِیدِ اَفْضَلَ مِنْ تَسْبِیحِ فاطِمَةَ علیها السلام وَلَوْ کانَ شَیىءٌ اَفْضَلَ مِنْهُ لَنَحَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ فاطِمَةَ علیها السلام؛ (22) از جهت حمد و ذکر، خدا با چیزى بهتر از تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام عبادت نشده است. اگر عملى بهتر از آن بود، پیامبر خدا آن را به زهرا علیها السلام عطا مىکرد.»
3. در روایت دیگرى از آن حضرت نقل شده است: «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فاطِمَةَ علیهاالسلام ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غُفِرَ لَهُ وَهِىَ مِائَةٌ بِالّلِسانِ وَاَلْفٌ فِى الْمِیزانِ وَتَطْرُدُ الشَّیطانَ وَتُرْضِىَ الرَّحْمانَ؛ (23) هر کس تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را بگوید و بعد از آن استغفار نماید، بخشیده مىشود. و آن در زبان صد ذکر است؛ ولى در میزان اعمال هزار به حساب مى آید. شیطان را دور مىکند و خدا را راضى مىنماید.»
4. از امام صادق علیه السلام روایت شده است: «مَنْ سَبَّحَ اللَّهَ فِى دُبُرِ الْفَرِیضَةِ تَسْبِیحَ فاطِمَةَ الْمِائَةَ مَرَّةً وَاَتْبَعَها بِلا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ مَرَّةً غُفِرَ لَهُ؛ (24) هر کس پس از نماز واجب، با تسبیح فاطمه علیها السلام صد بار به تسبیح خدا بپردازد، و به دنبال آن یک بار «لا اِلهَ اِلَّا اللَّه» بگوید، آمرزیده مىشود.»
5. در حدیث دیگرى از آن حضرت روایت شده است: «تَسْبِیحُ فاطِمَةَ علیها السلام فِى کُلِّ یوْمٍ فِى دُبُرِ کُلِّ صَلاةٍ اَحَبُّ اِلَى اللَّهِ مِنْ صَلاةِ اَلْفِ رَکْعَةٍ فِى کُلِّ یوْمٍ؛ (25) تسبیح فاطمه زهرا هر روز بعد از هر نماز، از هزار رکعت نماز در هر روز، نزد خدا محبوب تر است.»
6. از امام صادق علیه السلام روایت شده است: «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ علیها السلام فِى دُبُرِ الْفَرِیضَةِ قَبْلَ اَنْ یثْنِىَ رِجْلَیهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ؛ (26) هر کس بعد از نماز واجب، پیش از آنکه پاهاى خود را جفت کند (قبل از به هم خوردن حالت جلوس تشهد و سلام)، تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام بگوید، خداوند او را مىآمرزد.»
از این احادیث معلوم مىشود که گفتن تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام ارزش فوق العادهاى دارد و بهترین زمان گفتن آن، بعد از نماز واجب، بدون فاصله و پیش از به هم خوردن حالت نماز مىباشد.
پینوشـــــــــــــتها:
1) دعائم الاسلام، قاضى نعمان مغربى، با تحقیق آصف فیضى، دار المعارف، قاهره، 1383 ه. ق، ج 1، ص 168؛ بحار الانوار، ج 82، ص 336.
2) ر. ک: همان.
3) مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانى، با تحقیق صفوان عدنان داودى، الدار الشامیه، بیروت، چاپ اوّل، 1412 ه. ق، ص 328.
4) معجم فروق اللغویة، ابىهلال عسکرى، با تنظیم بیت اله بیات، نشر اسلامى جامعه مدرسین حوزه، قم، چاپ اوّل، 1412 ه. ق، ص 242، شماره 946.
5) همان، ص 209، شماره 820 و 821.
6) تفسیر نمونه، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازى و همکاران، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ بیست و سوم، 1384 ش، ج 17، ص 278؛ به نقل از المیزان، ج 16، ص 353.
7) همان، ص 335.
8) ر. ک: همان، ص 278.
9) همان، ص 334 و 335؛ به نقل از مجمع البیان، ج 8، ص 358.
10) بقره/152.
11) ر. ک: تفسیر نمونه، ج 1، ص 585.
12) وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى (محمّد بن حسن)، با تصحیح عبد الرحیم ربانى شیرازى، احیاء التراث العربى، بیروت، چاپ چهارم، 1391 ه. ق، ج 6، ص 441.
13) شعراء/227.
14) وسائل الشیعه، ج 4، ابواب تعقیب، باب 8، ص 1023، ح 5.
15) احزاب/35.
16) تفسیر نمونه،ج 17، ص 330 و 331.
17) وسائل الشیعه، ج 4، ابواب تعقیب، باب 11، ص 1023، ح 4.
18) احزاب/41 و 42.
19) ر. ک: تفسیر نمونه، ج 17، ص 377 و 378.
20) مستدرک الوسائل، محدث نورى، چاپ مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، 1408 ه. ق، ج5، ص37.
21) فاطمه تجلیگاه انوار آفرینش، سید مجتبى برهانى، انتشارات بیت الاحزان، قم، چاپ اوّل، 1385 ش، ج 1، ص 373 و 374؛ به نقل از احقاق الحق، ج 10، ص 278.
22) وسائل الشیعه، ج 4، ابواب تعقیب، باب 9، ص 1024، ح 1.
23) همان، باب 8، ص 1023، ح 3.
24) همان، باب 7، ص 1021، ح 3.
25) همان، باب 9، ص 1024، ح 2.
26) همان، باب 7، ص 1022، ح 4.