یا حسین گفتیمو رفتیم کربلا

نویسندگان

براي ورود به وبلاگ بهاره چت کليک کنيد

آپلود عکس

رجعت

شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۳۵ ب.ظ

پیشگفتار

یکی از اعتقادات در مکتب تشیع، مسئله رجعت مردگان به دنیا، قبل از شروع قیامت است. عالمان شیعه با عنایت به قرآن و روایات معصومین علیهم السلام اعتقاد به چنین پدیده ای را یکی از ضروریات مذهب شیعی، تلقی نموده اند.

 مفهوم رجعت

«رجعت» در لغت به معنای بازگشت است که در قرآن و روایات اسلامی با واژه های گوناگونی نظیر کره، رد، حشر، ایاب، که همه این واژه ها در معنای «بازگشت» مشترکند، استعمال می‌شود. (1)

مرحوم سید مرتضی در بیان معنای اصطلاحی رجعت می‌فرماید:
«معنای رجعت چنین است که خدای تعالی به هنگام ظهور امام زمان حضرت مهدی علیه السلام، گروهی از شیعیان را که پیش از قیام آن حضرت از دنیا رفته اند، به دنیا باز می‌گرداند تا آنان به پاداش یاوری و همراهی و درک حکومت آن وجود مقدس نائل آیند، و نیز برخی از دشمنان حضرتش را زنده می‌کند تا از ایشان انتقام گیرد، بدین ترتیب که آشکاری حق و مرتبه بالای پیروان حق را بنگرند و اندوهگین شوند.»

آثار رجعت

یکی از سؤالات مطرح در بحث رجعت این است که چرا باید عده ای از انسانها اعم از خوب و بد، قبل از قیامت، در دوران ظهور حضرت مهدی علیه السلام به دنیا برگردند؟ رجعت چه اهمیتی دارد که تا این مقدار حضرات معصومین علیهم السلام در روایات، ادعیه و زیارات بر آن تاکید کرده اند، تا حدی که بعضی از علماء و بزرگان دین، رجعت را از ضروریات مذهب شیعه برشمرده اند؟
رجعت به دنیا تنها با اذن و اراده الهی قابل تحقق است و چون خدای حکیم تمام کارها را از روی حکمت انجام می‌دهد، پس رجعت نیز دارای حکمت خواهد بود. در اینجا به مواردی از آثار رجعت اشاره می‌کنیم:

1 - انتقام گرفتن از ستمگران:

در رجعت، گروهی از منافقان و ستمگران تاریخ که در حق انسانها از هیچ ظلم و ستمی دریغ نکرده و نیز غصب کنندگان خلافت اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله به دنیا برمی گردند تا به بخشی از مجازاتهای خویش قبل از قیامت برسند.
امام صادق علیه السلام فرمود: «لما کان من امر الحسین ما کان ضجت الملائکة الی الله تعالی، فاقام الله لهم ظل القائم وقال: بهذا انتقم له من ظالمیه؛ (2)
هنگامی که کار حسین علیه السلام خاتمه یافت، ملائکه به درگاه خدا تضرع کردند. پس خداوند سایه حضرت قائم را بر پا داشت و [به آنها] فرمود: بوسیله این از آنان که به او ستم کردند (قاتلین امام حسین علیه السلام) انتقام می‌گیرم.»
و معلوم است که در صورتی می‌شود امام زمان علیه السلام از قاتلین امام حسین علیه السلام انتقام بگیرد که آنها در دنیا و در قید حیات باشند و این با رجعت تحقق خواهد یافت.

2 - نصرت دین:

یکی از اهدافی که رجعت مؤمنان بر آن استوار است، نصرت و یاری رساندن به دین الهی در عصر طلائی ظهور امام زمان علیه السلام است. بزرگی و عظمت قیام جهانی حضرت مهدی علیه السلام، می‌طلبد که یاران آن حضرت از حیث تعداد و نیرو به فراخور آن نهضت باشند. رجعت، زمینه را برای همه افرادی که لایق یاری رساندن بوده و قبلا از دنیا رفته اند، فراهم می‌سازد. در برخی از دعاها از خدای بزرگ می‌خواهیم که ما را در دوران ظهور امام زمان علیه السلام - در صورتی که مرده باشیم - زنده گرداند تا او را یاری دهیم؛ چنانکه در دعاهای ماه ذیقعده چنین می‌خوانیم:
«اللهم عجل فرج اولیائک وارد علیهم مظالمهم واظهر بالحق قائمهم... اللهم صل علیه وعلی آبائه واجعلنا من صحبه وابعثنا فی کرته حتی نکون فی زمانه من اعوانه؛ (3)
خداوندا! فرج دوستانت را نزدیک کن، آنچه به ستم از آنان گرفته اند به ایشان برگردان و قائمشان علیه السلام را به حق ظاهر کن... خداوندا، بر آن بزرگوار و پدرانش درود فرست و ما را از یارانش قرار ده و در رجعتش محشورمان کن تا جزء یاری کنندگان آن حضرت باشیم.»

3 - لذت بردن مؤمنان از حاکمیت اسلام:

بسیاری از مؤمنان در طول تاریخ، آرزوی حاکمیت دین در سراسر جهان را داشتند و در این راه مبارزه کردند، اما دشمنان دین با ظلم و جور خود نگذاشتند دین در تمام ابعاد حاکمیت یابد. در دوران رجعت، مؤمنان برمی گردند تا عزت دین و خفت و خواری ظالمان را ببینند.
امام باقرعلیه السلام فرمود: «فاما المؤمنون فینشرون الی قراة اعینهم واما الفجار فینشرون الی خزی الله ایاهم، ان الله یقول: «ولیذیقنهم من العذاب الادنی دون العذاب الاکبر»؛ (4)
اما مؤمنان به سوی روشنیهای چشمانشان برمی گردند [تا چشمشان با دیدن حکومت عدل امام زمان علیه السلام روشن شود] و اما ستمگران برمی گردند تا دچار عذاب الهی گردند، چنانکه خداوند می‌فرماید: عذاب نزدیکتر را پیش از عذاب بزرگتر به آنها می‌چشانیم.»

براهین رجعت

پیش از آنکه به دلائل قرآنی و حدیثی رجعت بپردازیم، ابتدا امکان چنین پدیده ای را از نظر عقلی بررسی می‌کنیم و آنگاه به سراغ قرآن و حدیث رفته و موضوع را از نظر وقوع و تحقق، مورد کنکاش قرار می‌دهیم.
مسئله رجعت در این دنیا با مسئله حیات مجدد در روز رستاخیز مشابهت دارد. رجعت و معاد دو پدیده همگون هستند، با این تفاوت که رجعت با افق محدود و با قلمرو دنیایی قبل از قیامت به وقوع می‌پیوندد ولی در رستاخیز اکبر همه انسانها از ابتداء تا انتهای خلقت، برانگیخته خواهند شد. بنابراین کسانی که امکان حیات مجدد را در روز رستاخیز پذیرفته اند، باید رجعت را که زندگی دوباره در این جهان است ممکن بدانند.
معاد یعنی برگشت روح انسان به همین بدن مادی، حال اگر چنین بازگشتی در آن مقطع زمانی (قیامت) ممکن باشد، طبعا بازگشت آن به این جهان قبل از قیامت ممکن خواهد بود؛ چرا که امر محال در هیچ زمانی امکان وقوع ندارد.

فیلسوف بزرگ اسلامی، صدر المتالهین رحمه الله می‌فرماید:
«در باب اعتقادات، آنچه قابل پیروی است، یا دلیل و برهان است و یا نقل صحیح و قطعی که از اهل بیت علیهم السلام رسیده باشد. روایات صحیح و فراوانی از امامان و سرورانمان درباره درستی عقیده به رجعت و وقوع آن به هنگام ظهور قائم آل محمدصلی الله علیه وآله به ما رسیده است، عقل نیز این موضوع را غیرممکن نمی‌داند، چرا که نمونه های فراوانی به اذن خداوند به دست پیامبرانی چون عیسی علیه السلام و شمعون علیه السلام و دیگر پیامبران انجام یافته است.» (5)
بعد از بیان امکان رجعت از منظر عقل، وقوع آن را با استناد به آیات و روایات مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهیم.

استدلال به آیات قرآنی

1 - «واذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابة من الارض تکلمهم ان الناس کانوا بایاتنا لا یوقنون ویوم نحشر من کل امة فوجا ممن یکذب بایاتنا فهم یوزعون»؛ (6)
«و هنگامی که فرمان [عذاب] بر آنها رسد، جنبنده ای را از زمین برای آنها خارج می‌کنیم که با آنان سخن می‌گوید، که مردم به آیات ما یقین ندارند. و [به خاطرآور] روزی را که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می‌کنند محشور می‌کنیم و آنها نگه داشته می‌شوند [تا به یکدیگر ملحق شوند].»
با بیان چند نکته، دلالت آیه بر رجعت روشن می‌شود.

الف) حشر گروهی از هر امتی غیر از حشر در روز قیامت است. حشر در آیه فوق حشر همگانی نیست در حالی که حشر در روز قیامت شامل همه انسانها می‌گردد، چنانکه در آیه ای در وصف حشر روز قیامت چنین آمده است:
«وحشرناهم فلم نغادر منهم احدا»؛ (7) «و همه را محشور کرده و احدی از آنان را فرو نخواهیم گذاشت.»

ب) در صدر آیه خداوند می‌فرماید: «اذا وقع القول علیهم»، و مورد اتفاق همه مفسران است که وقوع قول (فرمان) از علائم قیامت است و روشن است که علامت یک شی ء غیر از خود آن شی ء است. (8)

ج) آیات قبل از این آیه از نشانه های قبل از رستاخیز در پایان جهان سخن گفته اند و در آیات آینده نیز به همین موضوع اشاره می‌شود. بنابراین بعید به نظر می‌رسد که آیات قبل و بعد، از حوادث پیش از رستاخیز سخن گویند، اما آیه وسط از خود رستاخیز. هماهنگی آیات ایجاب می‌کند که همه درباره حوادث قبل از قیامت باشند. (9)
مفسران اهل سنت معمولا این آیه را ناظر به قیامت می‌دانند، و می‌گویند کلمه «فوج» به رؤسا و سردمداران هر گروه و جمعیت اشاره دارد. آنان در مورد ناهماهنگی آیات - که از این تفسیر برمی خیزد - گفته اند: آیات در حکم تاخیر و تقدیم است و گوئی آیه 83 بعد از آیه 85 قرار گرفته باشد. (10) ولی می‌دانیم که هم تفسیر «فوج» به معنای مزبور خلاف ظاهر است، و هم تفسیر ناهماهنگی آیات به تقدیم و تاخیر. (11)

د) شاهد دیگر بر دلالت آیه بر رجعت، «خروج دابة الارض» است که یکی از نشانه های رستاخیز به شمار می‌رود؛ (12) یعنی از نشانه هایی است که قبل از رستاخیز رخ می‌دهد.
«دابه» به معنای «جنبنده» و «ارض» به معنای «زمین» است. قرآن کریم از این کلمه بطور سربسته گذشته، و گوئی بنابر اجمال و ابهام بوده است. تنها وصفی که قرآن برای آن ذکر کرده این است که با مردم سخن می‌گوید، و افراد بی ایمان را اجمالا مشخص می‌کند.

در بیان شخصیت و وصف «دابة الارض» دو قول مطرح است:

1 - گروهی آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیرعادی از غیر جنس انسان با شکلی عجیب دانسته اند، و برای آن عجائبی نقل کرده اند که شبیه خارق عادات و معجزات انبیاءعلیهم السلام است. این جنبنده در آخر الزمان ظاهر می‌شود و از کفر و ایمان سخن می‌گوید و منافقین را رسوا می‌سازد و بر آنها علامت می‌نهد.

2 - جمعی دیگر به پیروی از روایات متعددی که در این زمینه وارد شده، او را یک انسان می‌دانند؛ یک انسان فوق العاده، متحرک و جنبنده و فعال که یکی از کارهای اصلیش جدا ساختن صفوف مسلمین از منافقین و علامت گذاری آنهاست. حتی از برخی روایات استفاده می‌شود که عصای موسی علیه السلام و خاتم سلیمان علیه السلام با او است. (13)
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «لا یدرکها طالب ولا یفوتها هارب فتسم المؤمن بین عینیه ویکتب بین عینیه مؤمن وتسم الکافر بین عینیه وتکتب بین عینیه کافر، ومعها عصا موسی علیه السلام و خاتم سلیمان علیه السلام؛ (14)

 [دابة الارض بقدری نیرومند است که] هیچکس به او نمی‌رسد و کسی نمی‌تواند از دست او فرار کند، بین دو چشم مؤمن علامت می‌گذارد و می‌نویسد: «مؤمن» و بین دو چشم کافر علامت می‌گذارد و می‌نویسد: «کافر!» و عصای موسی و انگشتر سلیمان با او است.»
امام صادق علیه السلام فرمودند: مردی به عمار گفت: آیه ای در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است. عمار گفت: کدام آیه؟ گفت آیه «واذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابة من الارض...»

عمار گفت: به خدا سوگند من روی زمین نمی‌نشینم و غذا و آبی نمی‌خورم تا «دابة الارض» را به تو نشان دهم! سپس همراه آن مرد به خدمت امام علی علیه السلام آمد، در حالی که غذا می‌خورد. هنگامی که چشم امام به عمار افتاد، فرمود: بیا. عمار جلو رفت و نشست و با امام علیه السلام غذا خورد. آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباوری به این صحنه می‌نگریست، چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود که تا به وعده اش وفا نکند غذا نخورد، گوئی قول و قسم خود را فراموش کرده است. هنگامی که عمار برخاست و با علی علیه السلام خداحافظی کرد، آن مرد رو به او کرد و گفت: عجیب است، تو سوگند یاد کردی که غذا و آب نخوری و بر زمین ننشینی مگر اینکه «دابة الارض» را به من نشان دهی. عمار در جواب گفت: «اریتکها ان کنت تعقل؛ (15) من او را به تو نشان دادم، اگر می‌فهمیدی.»

2 - «انا لننصر رسلنا والذین آمنوا فی الحیوة الدنیا ویوم یقوم الاشهاد»؛ (16)
«بی گمان ما رسولان خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و روزی که گواهان به پا می‌خیزند، یاری می‌دهیم.»

با بیان چند نکته روشن خواهد شد که این آیه اشاره به رجعت دارد:

الف) مفهوم و سیاق آیه دلالت بر فعلی دارد که در آینده بطور حتمی، به وقوع خواهد پیوست.

ب) نصرت و پیروزی که در این آیه وعده داده شده، تا کنون تحقق نیافته است و خداوند هرگز خلف وعده نمی‌کند، پس ناگزیر باید در آینده تحقق پیدا کند.

ج) همه پیامبران (به جز حضرت عیسی علیه السلام و حضرت خضرعلیه السلام) و مؤمنان هنگام نزول قرآن در قید حیات نبوده و در این دنیا یاری نشده اند، پس به مقتضای این آیه باید آنها زنده شوند تا در همین دنیا یاری شوند.

د) لفظ نصرت در مواردی به کار می‌رود که دو گروه مشغول مخاصمه و جنگ باشند و شخصی یا گروهی دیگر یکی از طرفهای درگیر را کمک کند تا برطرف مقابل چیره شود. طبیعی است که چنین معنایی با یاری کردن خداوند به انبیاء و مؤمنان در آخرت، سازگاری ندارد بلکه مصداق آیه، با رجعت و نصرت انبیاء و اولیاء در همین دنیا، تحقق پیدا می‌کند.
شیخ مفید در تفسیر این آیه می‌فرماید: «شیعیان عقیده دارند که خدای تبارک و تعالی وعده نصرت خود را در مورد دوستانش پیش از آخرت تحقق خواهد بخشید و آن هنگامی است که قائم علیه السلام قیام کند که در پایان آن مؤمنین رجعت می‌کنند و وعده الهی تحقق می‌یابد.» (17)
مؤید چنین برداشتی از آیه مورد نظر، حدیثی است که از امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه نقل شده است. آن حضرت فرمودند: «والله فی الرجعة، اما علمت ان انبیاء الله کثیر لم ینصروا فی الدنیا وقتلوا والائمة من بعدهم قتلوا ولم ینصروا، ذلک فی الرجعة؛ (18)
به خدا سوگند [این آیه] در مورد رجعت است، مگر نمی‌دانی که پیامبران خدا زیادند، در این دنیا یاری نشدند و کشته شدند، امامان بعد از آنان [نیز] کشته شدند و یاری نگشتند. این آیه در مورد رجعت است.»

استدلال به روایات معصومین علیهم السلام

اخبار و روایاتی که پیرامون رجعت از معصومین علیهم السلام نقل شده، به قدری زیاد است که بسیاری از بزرگان و علمای دین در طول تاریخ شیعه درباره آنها ادعای تواتر کرده اند.
علامه مجلسی می‌گوید: «نزدیک به 200 حدیث صریح از امامان علیهم السلام به طور متواتر به دست ما رسیده است.» (19)
مرحوم شیخ حر عاملی می‌گوید: «هیچ شکی نیست که این احادیث مذکور به حد تواتر معنوی رسیده است و تعداد آن 520 دیث خواهد بود.» (20)
مرحوم طبرسی می‌گوید: «از امامان علیهم السلام به طور متواتر روایت شده که خداوند به هنگام قیام مهدی علیه السلام گروهی از دوستان و دشمنان آن حضرت را... برمی گرداند.» (21)
«محدث جزایری» در شرح تهذیب ادعا کرده است که 620 حدیث پیرامون رجعت دیده است. (22)
آنچه از معصومین علیهم السلام در مورد رجعت به ما رسیده است در سه قالب احادیث، ادعیه و زیارات مطرح شده اند. از این رو در ذیل هر یک از این عناوین برخی از سخنان آنان را نقل می‌کنیم.

الف) رجعت در احادیث:

1 - از امام صادق علیه السلام نقل شده است که: «من اقر بسبعة اشیاء فهو مؤمن وذکر منها الایمان بالرجعة؛ (23)
هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد، مؤمن است و در میان آن هفت چیز ایمان به رجعت را ذکر فرمودند.»

2 - امام صادق علیه السلام فرمودند: «لیس منا من لم یؤمن بکرتنا؛ (24)
کسی که ایمان به رجعت ما نداشته باشد از ما نیست.»

3 - امام صادق علیه السلام فرمود: «ایام الله ثلاثة: یوم یقوم القائم ویوم الکرة ویوم القیامة؛ (25)
روزهای خداوند سه تاست: روزی که قائم [آل محمدصلی الله علیه وآله] قیام کند و روز رجعت و روز قیامت.»

4 - مامون به حضرت رضاعلیه السلام عرض کرد: ای اباالحسن! در مورد رجعت چه می‌گویی؟ آن حضرت فرمودند: «انها الحق قد کانت فی الامم السالفة ونطق بها القرآن وقد قال رسول الله: یکون فی هذه الامة کل ما کان فی الامم السالفة حذو النعل بالنعل والقذة بالقذة؛ (26)
رجعت حق است و در امتهای گذشته نیز بوده و قرآن آن را بیان کرده است. و رسول خداصلی الله علیه وآله فرمودند: آنچه در امتهای گذشته واقع شده در این امت نیز بدون کم و کاست واقع خواهد شد.» (حذو النعل بالنعل و القذة «بالقذة» یعنی برابری و یکسانی فعلی که در دو زمان با شباهت کامل، گام به گام و مو به مو، تحقق پیدا می‌کند).

5 - ابوالصلاح کنانی نقل می‌کند که می‌خواستم مسائلی را از امام باقرعلیه السلام بپرسم و در ضمن مایل نبودم صریحا سؤال را مطرح کنم، امام باقرعلیه السلام فرمودند: «لعلک تسال عن الکرات؛ گویا می‌خواهی از رجعتها سؤال کنی؟» گفتم: آری، فرمود: «تلک القدرة ولا ینکرها الا القدریة؛ (27) این از قدرت [خدا است و جز «قدریه» کسی آن را انکار نمی‌کند.»

6 - ابوبصیر می‌گوید: امام صادق علیه السلام فرمودند: «اینکر اهل العراق الرجعة؟؛ آیا اهل عراق رجعت را انکار می‌کنند؟» گفتم: بله. فرمودند: «سبحان الله، اما یقراون القرآن «ویوم نحشر من کل امة فوجا»؛ (28) سبحان الله! مگر قرآن نمی‌خوانند که می‌فرماید: روزی که از هر جمعی دسته ای را محشور می‌کنیم.»

7 - امام صادق علیه السلام فرمود: «والله لا تذهب الایام والیالی حتی یحیی الله الموتی ویمیت الاحیاء ویرد الحق الی اهله ویقیم دینه الذی ارتضاه لنفسه؛ (29)
به خدا سوگند که روزها و شبها به سر نیاید و قیامت بر پا نشود تا آنکه خداوند مردگان را زنده کند و زندگان را بیمراند و حق را به اهلش برگرداند و دین برگزیده خود را بر پا دارد.»

ب: رجعت در زیارات معصومین علیهم السلام:

1 - در زیارت جامعه می‌خوانیم: «واشهدکم انی مؤمن بکم وبما آمنتم به... معترف بکم مؤمن بایابکم مصدق برجعتکم منتظر لامرکم مرتقب لدولتکم؛
شما را گواه می‌گیرم که من به همه آنچه شما به آن مؤمن هستید ایمان دارم... به شما معترف و به بازگشت شما معتقد هستم و رجعت شما را تصدیق می‌نمایم، به انتظار فرمان و دولت شما به سر می‌برم.»

2 - در زیارت وارث امام حسین علیه السلام می‌خوانیم: «واشهد الله وملائکته وانبیائه ورسله انی بکم مؤمن وبایابکم موقن؛
خدا و ملائکه و انبیاء و رسولان را گواه می‌گیرم که به [امامت] شما مؤمن هستم و به بازگشت شما یقین دارم.»

3 - در زیارتنامه ای که به امام صادق علیه السلام برای زیارت پیامبرصلی الله علیه وآله و هر یک از ائمه علیهم السلام دستور فرمودند، آمده است: «انی لمن القائلین بفضلکم مقر برجعتکم، لا انکر لله قدرة ولا ازعم الا ما شاء الله؛ (30)
من از جمله کسانی هستم که قائل به فضل شما و اقرار کننده به رجعت شما هستم و [در این مورد،] منکر قدرت خدا نبوده و جز آنکه خدا می‌خواهد اعتقادی ندارم.»

4 - در زیارت حضرت ابوالفضل علیه السلام می‌خوانیم: «انی بکم وبایابکم من المؤمنین؛ (31)
من به شما و بازگشت [و رجعت] شما ایمان دارم.»

5 - در زیارت اربعین می‌خوانیم: «واشهد انی بکم مؤمن وبایابکم مؤمن بشرایع دینی وخواتیم عملی وقلبی لقلبکم سلم؛ (32)
گواهی ده که من نسبت به شما مؤمنم و به بازگشتتان یقین دارم، به واسطه دستورهای دینم و پایان کارهایم، و دل من در برابر دل شما تسلیم است.»

6 - در زیارت عسکریین آمده است: «مؤمنا بایابکما مصدقا بدولتکما مرتقبا لامرکما معترفا بشانکما؛ (33)
در حالی که به بازگشت [و رجعت] شما اعتقاد دارم و دولت شما را تصدیق می‌کنم و چشم به راه امر [و حکومت] شمایم و به مقام و منزلت شما اعتراف می‌کنم.»

7 - در زیارتی که خطاب به حضرت مهدی علیه السلام خوانده می‌شود، آمده است:
«فان ادرکت ایامک الزاهرة واعلامک الظاهرة ودولتک القاهرة فعبد من عبیدک... وان ادرکنی الموت قبل ظهورک فاتوسل بک الی الله سبحانه ان یصلی علی محمد وآل محمد وان یجعل لی کرة فی ظهورک ورجعة فی ایامک لابلغ من طاعتک مرادی واشفی من اعدائک فؤادی؛ (34)
اگر دوران درخشان و پرچمهای برافراشته و حکومت قدرتمند تو را درک کردم، بنده ای از بندگان تو خواهم بود... و اگر پیش از ظهورت، مرگ مرا فرا رسید، با توسل به تو از خدا می‌خواهم که بر محمد و آل محمدصلی الله علیه وآله درود فرستد و برای من بازگشتی در دوران ظهورت و رجعتی در زمان [حکومتت] قرار دهد تا با فرمانبرداری تو مراد خویش را دریابم و دلم را [با انتقام] از دشمنانت شفا بخشم!»

ج) رجعت در ادعیه معصومین علیهم السلام:

1 - در دعای عهد آمده است:
«اللهم ان حال بینی وبینه الموت الذی جعلته علی عبادک حتما مقضیا فاخرجنی من قبری مؤتزرا کفنی شاهرا سیفی مجردا قناتی ملبیا دعوة الداعی؛
پروردگارا! اگر مرگی که بر تمام بندگانت قضای حتمی قرار دادی میان من و او (حضرت مهدی علیه السلام) جدایی افکند، پس مرا [در هنگام ظهور مهدی علیه السلام] از قبر برانگیز، در حالی که کفنم را ازار خود کرده و شمشیرم را از نیام برکشیده و نیزه‌ام را برهنه ساخته‌ام و دعوت دعوت کننده را لبیک می‌گویم.»

2 - در دعای روز سوم شعبان که مقارن با میلاد سید الشهداءعلیه السلام است، چنین می‌خوانیم:
«اسئلک بحق المولود فی هذا الیوم... قتیل العبرة وسید الاسرة الممدود بالنصرة یوم الکرة؛ (35)
 [خدایا] به حق زاده این روز... که کشته اشک و آقای قوم بود و در روز بازگشت (رجعت) به نصرت [الهی] یاری می‌شود.»

وقوع رجعت در امتهای گذشته

بازگشت در میان امتهای گذشته، بسان رجعت اصطلاحی که در عقاید شیعه مطرح است نمی‌باشد، ولی بازگشت انسان به این دنیا پس از مرگ در امتهای گذشته اتفاق افتاده است که مواردی از آن را در ذیل می‌آوریم. وقوع چنین مواردی، دلیل بر امکان وقوع رجعت است.

1 - قرآن کریم می‌فرماید: «الم‌تر الی الذین خرجوا من دیارهم وهم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احیهم»؛ (36)
«آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ، از خانه های خود فرار کردند و آنان هزارها نفر بودند؟ (آنان به بهانه بیماری طاعون، از شرکت در میدان جهاد خودداری کردند). خداوند به آنها گفت: بمیرید! [و به همان بیماری که آن را بهانه قرار داده بودند، مردند] ، سپس خدا آنها را زنده کرد.»
در تفسیر آیه فوق، امام باقرعلیه السلام فرمودند: «ان هؤلاء اهل مدینة من مدائن الشام وکانوا سبعین الف بیت... قال لهم الله: موتوا جمیعا، فماتوا من ساعتهم وصاروا رمیما وکانوا علی طریق المارة، فجمعوهم فی موضع فمر بهم نبی من انبیاء بنی اسرائیل یقال له: حزقیل. فلما رای تلک العظام بکی واستعبر وقال رب لو شئت لاحییتهم الساعة... فعادوا احیاء؛ (37)
آنها اهل یکی از شهرهای شام و هفتاد هزار خانوار بودند،... و خداوند به آنها امر فرمود: همگی بمیرید. همه در یک ساعت مردند، و کم کم پوسیدند. چون در راه عابرین بودند همه را در محلی جمع کردند. یکی از پیامبران بنی اسرائیل به نام حزقیل از کنار آنان عبور کرد، وقتی که آن استخوانها را دید گریست و اشک ریخت و گفت: پروردگارا! ای کاش اینها را اکنون زنده می‌کردی [... با دعای آن پیامبر] آنها زنده شدند.»

2 - قرآن کریم می‌فرماید: «و اذ قلتم یا موسی لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة فاخذتکم الصاعقة وانتم تنظرون ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون»؛ (38)
«و هنگامی که گفتید: ای موسی! به تو ایمان نمی‌آوریم تا خدای را آشکارا ببینیم! پس صاعقه شما را گرفت، در حالیکه مشغول نظاره بودید. سپس شما را پس از مرگتان زنده کردیم؛ شاید شکرگزار شوید.»
در کتابهای تفسیری آمده است: آنها هفتاد نفر بودند که حضرت موسی علیه السلام ایشان را برای شنیدن سخنان خداوند برگزید. هنگامی که سخنان خدا را شنیدند، گفتند: ما ایمان نمی‌آوریم تا خدا را آشکارا ببینیم.» خداوند بر آنها صاعقه ای فرستاد و همگی سوختند و از بین رفتند. حضرت موسی علیه السلام از این ماجرا سخت ناراحت شد، چرا که از بین رفتن هفتاد نفر از سران بنی اسرائیل در این ماجرا بهانه خوبی بدست ماجراجویان بنی اسرائیل می‌داد. از اینرو از خداوند متعال بازگشت آنها به زندگی را تقاضا کرد. این تقاضا پذیرفته شد و همه آنها زنده شدند و به زندگی خود ادامه دادند. (39)

3 - قرآن کریم می‌فرماید: «واذ قتلتم نفسا فادارءتم فیها والله مخرج ما کنتم تکتمون فقلنا اضربوه ببعضها کذالک یحی الله الموتی ویریکم ایاته لعلکم تعقلون»؛ (40)
«و [به یاد آورید] هنگامی را که فردی را به قتل رساندید، سپس درباره [قاتل] او به نزاع پرداختید. و خداوند آنچه را مخفی می‌داشتید، آشکار می‌سازد. سپس گفتیم: قسمتی از آن [گاو] را به مقتول بزنید [تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند]. خداوند این گونه مردگان را زنده می‌کند، و آیات خود را به شما نشان می‌دهد، شاید اندیشه کنید.»

در تفسیر این آیه آورده اند که: یک نفر از بنی اسرائیل به طرز مرموزی کشته می‌شود، در حالی که قاتل به هیچ وجه معلوم نیست. درمیان قبائل بنی اسرائیل نزاع رخ می‌دهد، هر یک آن را به طایفه و افراد قبیله دیگر نسبت می‌دهد و خویش را تبرئه می‌کند. داوری را برای فصل خصومت نزد موسی علیه السلام می‌برند و حل مشکل را از او درخواست می‌کنند، و چون از طریق عادی حل این قضیه ممکن نبود، و از طرفی ممکن بود ادامه این کشمکش منجر به فتنه عظیمی در میان بنی اسرائیل گردد، حضرت موسی علیه السلام با استمداد از لطف پروردگار دستور داد که گاو ماده ای را بکشند و یکی از اعضاء گاو ذبح شده را به جسد مقتول بزنند، در اینجا بود که مقتول زنده شد و گفت: فلان کس مرا کشت و پس از گفتن این کلام، مجددا فوت کرد. (41)
داستان فوق بطور اجمال و کوتاه در کتاب تورات، سفر تثنیه، فصل 21 نیز بیان شده است.

4 - در قرآن کریم آمده است: «ورسولا الی بنی اسرائیل انی قد جئتکم بآیة من ربکم انی اخلق لکم من الطین کهیئة الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله وابری ء الاکمه والابرص واحیی الموتی باذن الله»؛ (42)
«و پیامبری (عیسی) به سوی بنی اسرائیل [فرستادیم که به آنان گفت:] من با نشانه ای از پروردگارتان نزد شما آمده‌ام، من برای شما از گل [موجودی] مثل شکل پرنده می‌سازم، پس در آن می‌دمم و به اذن خدا پرنده واقعی می‌شود. کور و پیسی را شفا می‌دهم و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم.»

در کتابهای تفسیر آمده است که حضرت عیسی علیه السلام چهار نفر را زنده کرد.

الف) عازر: که یکی از دوستانش بود و سه روز از فوت او می‌گذشت، عیسی علیه السلام به خواهر وی فرمود: مرا بر سر قبر او ببر. سپس گفت: خداوندا! ای پروردگار آسمانهای هفتگانه و ای پروردگار زمینها! تو مرا به سوی بنی اسرائیل فرستادی تا آنان را به دین تو بخوانم و به آنان خبر دهم که من مردگان را زنده می‌سازم؛ پس عازر را زنده کن! در این هنگام عازر از قبرش بیرون آمد و سالیانی زندگی کرد و دارای فرزندانی شد.

ب) ابن العجوز (پسر پیرزن) : او مرده بود و او را در تابوت نهادند که عیسی علیه السلام بر او گذر کرد و از خدا درخواست نمود تا او را زنده نماید، خدا دعایش را مستجاب کرد و مرده، زنده شد.

ج) دختر عاشر: از عیسی علیه السلام درخواست کردند که او را زنده کند و حضرت دعا کرد و زنده شد.

د) سام پسر نوح: حضرت عیسی علیه السلام خدا را به اسم اعظمش خواند تا سام زنده شود. سام زنده شد و گفت: آیا رستاخیز برپا شده است؟
عیسی علیه السلام فرمود: نه، بلکه من تو را به اسم اعظم زنده کردم. (43)

رجعت کنندگان

رجعت جنبه عمومی و همگانی ندارد، بلکه اختصاص به مؤمنان خاص و کافران ستمگر دارد، چنانکه امام صادق علیه السلام می‌فرماید:
«ان الرجعة لیست بعامة وهی خاصة، لایرجع الا من محض الایمان محضا او محض الشرک محضا؛ (44)
رجعت امری همگانی نیست، بلکه اختصاصی است و تنها کسانی رجعت می‌کنند که ایمان خالص و یا شرک خالص داشته باشند.»
در ذیل به برخی از رجعت کنندگان اشاره می‌شود.

الف) پیامبران گذشته:

عبد الله بن مسکال از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که آن حضرت در تفسیر آیه «و اذ اخذ الله میثاق النبیین لما آتیتکم من کتاب وحکمة ثم جاءکم رسول مصدق لما معکم لتؤمنن به»؛ (45)
«و زمانی که خدا از پیامبران پیمان گرفت که شما را کتاب و حکمت داده‌ام، به پیامبری که آیین شما را تصدیق می‌کند و با رسالت نزد شما می‌آید بگروید و یاری اش کنید.» فرمود: «ما بعث الله نبیا من لدن آدم وهلم جرا ویرجع الی الدنیا فینصر رسول الله وامیر المؤمنین؛ (46)
خداوند هیچ پیامبری را از آدم تا سایر انبیاء، مبعوث نکرد، جز آنکه به دنیا بازگشته و رسول خداصلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام را یاری خواهند کرد.»

ب) پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و امامان علیهم السلام:

ابن خالد کابلی از امام سجادعلیه السلام نقل می‌کند که آن حضرت در تفسیر آیه «ان الذی فرض علیک القرآن لرادک الی معاد»؛ (47) «آن کسی که قرآن را بر تو فرض نمود، تو را به بازگشتگاهی برمی گرداند.» چنین فرمود: «یرجع الیکم نبیکم وامیر المؤمنین والائمة؛ (48) پیامبرصلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام و همه امامان علیهم السلام به سوی شما باز می‌گردند.»

ج) امام حسین علیه السلام اولین رجعت کننده:

امام صادق علیه السلام فرمود: «اول من یکر فی رجعته الحسین بن علی، یمکث فی الارض حتی یسقط حاجباه علی عینیه؛ (49)
اولین شخصی که به دنیا رجعت خواهد کرد، امام حسین علیه السلام است. ایشان آنقدر در زمین زندگی خواهد نمود تا آنکه از فرط پیری دو ابروی او بر چشمانش بیفتد.»

د) مؤمنان:

مفضل بن عمر می‌گوید: در مورد قائم علیه السلام و اینکه برخی از اصحاب ما که منتظر ظهور ایشان بودند از دنیا رفتند گفتگو می‌کردیم که امام صادق علیه السلام فرمودند: «اذا قام اتی المؤمن فی قبره فیقال له: یا هذا انه قد ظهر صاحبک فان تشا ان تلحق به فالحق؛ (50)
هنگامی که [حضرت مهدی علیه السلام] قیام کند، [کسانی] در قبر مؤمن داخل شده و به او گفته می‌شود: ای فلانی! مولای تو ظهور کرده است، اگر می‌خواهی که به او بپیوندی، پس به او ملحق شو.»

ه). قوم موسی علیه السلام و اصحاب کهف:

امام صادق علیه السلام فرمودند: «یخرج القائم من ظهر الکعبة مع سبعة وعشرین رجلا خمسة عشر من قوم موسی علیه السلام الذین کانوا یهدون بالحق وبه یعدلون وسبعة من اهل الکهف ویوشع بن نون وسلمان وابو دجانة الانصاری، والمقداد ومالک الاشتر؛ (51)
حضرت مهدی علیه السلام از پشت کعبه قیام می‌کند و همراه او بیست و هفت نفر مرد هستند. پانزده نفر از قوم حضرت موسی هستند یعنی همان کسانی که به حق راهنمایی می‌کردند و به حق داوری می‌نمودند، و هفت نفر از اصحاب کهف می‌باشند و یوشع بن نون و سلمان و ابودجانه انصاری و مقداد و مالک اشتر [نیز از آنان] هستند.»


پاورقــــــــــــــــــــی
 
1) لسان العرب، ابن منظور، ج 8، ص 114؛ اقرب الموارد، ج 1، ص 391.
2) الایقاظ، من الهجعة، ص 245.
3) مفاتیح الجنان، اعمال ماه ذی قعده، دعای روز بیست و پنجم.
4) الایقاظ من الهجعة، ص 272.
5) شیعه و رجعت، محمد رضا طبسی نجفی، مترجم: محمد میرشاه لو، ص 145.
6) نمل/82 و 83.
7) کهف/47.
8) تفسیر نمونه، ج 15، ص 547؛ المیزان، ج 15، ص 397.
9) تفسیر نمونه، ج 15، ص 548.
10) مفاتیح الغیب، ج 24، ص 218.
11) تفسیر نمونه، ج 15، ص 549.
12) المیزان، ج 15، ص 435.
13) تفسیر نمونه، ج 15، ص 552.
14) بحارالانوار، ج 6، ص 300؛ ایقاظ، ص 335؛ مجمع البیان در ذیل آیه مورد بحث؛ نورالثقلین، ج 4، ص 98.
15) مجمع البیان، ج 7، ص 234؛ بحارالانوار، ج 39، ص 242؛ الزام الناصب، ج 2، ص 347؛ تفسیر نمونه، ج 15، ص 552.
16) مؤمن/51.
17) نقل از بحارالانوار، ج 53، ص 130؛ الایقاظ من الهجعة، ص 46.
18) بحارالانوار، ج 53، ص 65؛ تفسیر برهان، ج 4، ص 101؛ نورالثقلین، ج 4، ص 526.
19) بحارالانوار، ج 53، ص 122.
20) الایقاظ من الهجعة، ص 33، 430.
21) مجمع البیان، ج 7، ص 234.
22) بیان الفرقان، ج 5، ص 288.
23) بحارالانوار، ج 53، ص 92.
24) همان، ص 121.
25) همان، ص 63؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص 366.
26) حق الیقین، سید شبر، ص 11؛ دولة المهدی، بهارانچی، ص 381.
27) الایقاظ من الهجعة، حر عاملی، ص 276.
28) همان، ص 278.
29) بحارالانوار، ج 53، ص 102.
30) همان، ج 100، ص 189.
31) همان، ج 101، ص 200.
32) همان، ج 22، ص 202.
33) همان، ج 22، ص 236.
34) همان، ج 22، ص 260.
35) مفاتیح الجنان، اعمال روز سوم شعبان.
36) بقره/243.
37) الایقاظ من الهجعة، ص 123.
38) بقره/56 و 57.
39) تفسیر طبری، ج 1، ص 231؛ تفسیر کشاف، ج 1، ص 216؛ تفسیر نمونه، ج 1، ص 258؛ مجمع البیان، ج 1، ص 115.
40) بقره/72 و 73.
41) تفسیر نمونه، ج 1، ص 302؛ تفسیر المیزان، ج 1، در ذیل آیه فوق.
42) آل عمران/49.
43) مجمع البیان، ج 2، ص 445.
44) البرهان، سید هاشم بحرانی، ج 2، ص 408.
45) آل عمران/81.
46) بحارالانوار، ج 53، ص 62.
47) قصص/85.
48) بحارالانوار، ج 53، ص 56.
49) همان، ص 63.
50) غیبت طوسی، ص 459.
51) روضة الواعظین، ص 266.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">