مناظرات امام هشتم (ع) و دفاع از اهل بیت (ع)
اهداف مأمون از تشکیل مناظرات
پس از تحمیل ولایت عهدی توسط مأمون بر امام رضا علیه السلام در خراسان، جلسات گسترده بحث و مناظره به دستور مأمون تشکیل گردید و از اکابر دانشمندان و علماء زمان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان برای حضور در این جلسات دعوت میشد.
بدون شک پوشش ظاهری این مناظرات اثبات و تبیین مقام والای امام هشتم علیه السلام در رشته های علوم مختلف و معارف قرآنی بود؛ اما اینکه هدف و یا اهداف پشت پرده مأمون از این کار چه بوده، احتمالات و اقوالی بیان شده است که برخی از آنها از این قرار است:
1. گروهی بر این باورند که هدف مأمون جز این نبود که به پندار خویش مقام امام علیه السلام را در انظار مردم مخصوصاً ایرانیان پایین آورد و مردم گمان کنند که حضرت رضاعلیه السلام تنها به مسائل ساده قرآنی یا حدیثی آشناست و از فنون و علوم دیگر بی بهره است؛ چنان که خود مأمون به سلیمان مروزی، عالم مشهور علم کلام، بعد از اینکه دستور داد با حضرت رضاعلیه السلام مناظره کند، گفت: «هدف من چیزی جز این نیست که راه را بر او ببندی؛ چرا که میدانم تو در علم و مناظره توانا هستی.» (1)
و اباصلت نیز در این باره میگوید: «از آنجا که امام در میان مردم به علت فضائل و کمالات معنوی خود محبوبیت روزافزون مییافت، مأمون بر آن شد که علماء کلام را از هر نقطه کشور فرا خواند تا در مباحثه، امام را عاجز کنند و بدین وسیله، مقامش از نظر دانشمندان پایین بیاید و عامّه مردم نیز پی به کمبودهایش ببرند؛ ولی امام علیه السلام دشمنان خود، از یهودی، مسیحی، زردشتی، برهمن، صابئی، منکر خدا و... همه را در بحث محکوم کرد.» (2)
2. ممکن است هدف مأمون این بوده که میخواسته مقام والای امام هشتم علیه السلام را تنها در بُعد علمی منحصر کند و تدریجاً از مسائل سیاسی کنار بزند و چنین نشان دهد که امام مردی عالم و پناهگاه امت اسلامی در مسائل علمی است، نه در مسائل سیاسی و به این ترتیب، شعار تفکیک دین از سیاست را عملی کند.
3. مناظرات پوششی بوده است برای سرگرمی مردم و پوشیده ماندن نقاط ضعف حکومت مأمون.
4. انگیزه دیگر مأمون این بوده که به عنوان یک زمامدار عالم در جامعه اسلامی معرفی شود و مردم عشق او را به علم و دانش، آن هم در محیط ایران و اسلام آن روز باور کنند و از این طریق، گروهی را جذب دستگاه خود سازد. (3)
به هر حال، مناظرات با هر انگیزه که تشکیل میشد، نتوانست مأمون را به اهداف خود برساند و برعکس، هر بار نتیجه به سود حضرت رضا و اهل بیت علیهم السلام تمام میشد.
تنوع مناظرات
مناظرات حضرت رضاعلیه السلام فراوان و متنوع است که بخش مهمی از این مناظرات را شیخ صدوق در کتاب «عیون اخبار الرضاعلیه السلام» و مرحوم علامه مجلسی در جلد 49 «بحارالانوار» و مرحوم طبرسی در جلد دوم «احتجاج» نقل کرده اند. همچنین در کتاب «مسند الامام الرضاعلیه السلام» جلد 2 نیز آمده است.
اهم این مناظرات از این قرار است:
1. مناظره با جاثلیق پیشوای بزرگ مسیحیان در زمان حضرت رضاعلیه السلام؛
2. مناظره با رأس الجالوت پیشوای یهودیان در آن زمان؛
3. مناظره با هربز اکبر پیشوای زردشتیان؛
4. مناظره با عمران صابئی مدافع مذهب صابئین که خود را پیرو حضرت یحیی علیه السلام میدانند؛
5. مناظره با سلیمان مروزی مشهورترین عالم علم کلام در خطه خراسان؛
6. مناظره با علی بن محمد بن جُهم ناصبی؛
7. مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره؛
8. مناظره با جمعی از علماء و خود مأمون. (4)
تک تک مناظرات حضرت دارای محتوای عمیق و عالی است و از نظر فن مناظره و طرز ورود و خروج در بحثها پربار و راهگشا و آموزنده است. در این مقال، فقط به آن سخنان و آن بخش از مناظرات آن حضرت اشاره میکنیم که به نوعی از اهل بیت علیهم السلام دفاع و حقانیت آنها به اثبات رسیده است.
1. مناظره با جاثلیق
بخش اصلی و مهم این مناظره، مربوط به اثبات نبوت پیامبر اکرم، حضرت محمدصلی الله علیه وآله میباشد، در قسمتی از آن میخوانیم:
«جاثلیق گفت: آری، میپذیرم که یوحنا از مسیح علیه السلام نقل کرده است و بشارت به نبوت مردی و نیز بشارت به اهل بیت و وصیش داده است؛ اما نگفته است این چه زمانی واقع میشود و این گروه را برای ما نام نبرده است.
حضرت فرمود: اگر ما کسی را بیاوریم که انجیل را بخواند و آیاتی از آن را که نام محمدصلی الله علیه وآله و اهل بیتش و امتش در آنهاست، برای تو تلاوت کند، آیا ایمان به او میآوری؟» جاثلیق گفت: بسیار خوب.
حضرت به نسطاس رومی فرمود: آیا سِفر سوم انجیل را حفظ داری؟ گفت: بلی، حفظ دارم. سپس حضرت به رأس الجالوت (بزرگ یهودیان) رو کرد و فرمود: آیا تو هم انجیل میخوانی؟ گفت: آری، به جانم سوگند! فرمود: سفر سوم را برگیر! اگر در آن ذکری از محمد و اهل بیتش بود، به نفع من شهادت بده و اگر نه، شهادت نده! سپس امام علیه السلام سِفْر سوم را قرائت کرد تا به نام پیامبر صلی الله علیه وآله رسید. آن گاه متوقف شد و رو به جاثلیق کرد و فرمود: ای نصرانی! تو را به حق مسیح و مادرش میخوانم، آیا قبول داری که من از انجیل باخبرم؟ جاثلیق گفت: آری. پس حضرت نام پیامبر و اهل بیت علیهم السلام و امتش را برای او تلاوت کرد و سپس فرمود:ای نصرانی! چه میگویی؟... جاثلیق: من آنچه را که وجود آن در انجیل برای من روشن شده است، انکار نمیکنم و به آن اعتراف دارم.» (5)
در جملات فوق، به خوبی حضرت رضا علیه السلام در کنار اثبات حقانیت نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، امامت و وصایت امامان و اهل بیت عصمت علیهم السلام را نیز به اثبات رسانده است.
2. مناظره با یحیی بن ضحاک سمرقندی
روزی مأمون گروهی از فقهاء و متکلمان را جمع کرد تا با امام رضا علیه السلام مناظره کنند. حضرت فرمود: شما یک نفر از بین خود انتخاب کنید و هر چه او گفت، شما ملتزم باشید! همه رضایت دادند که یحیی بن ضحاک سمرقندی که مانند او در خراسان نبود، انتخاب شود.... آن گاه حضرت رو کرد به مأمون و فرمود: یحیی باید از پیشوایان خود برای من خبر دهد؛ آیا آنها نسبت به خودشان دروغ گفتند یا راست گفتند؟
پس اگر اعتقاد او این است که آنها نسبتهای دروغ به خود داده اند، کذاب هستند و در نتیجه، لیاقت امامت [و خلافت] را ندارند و اگر عقیدهاش این است که آنها هر چه نسبت به خود گفته اند، راست گفته اند، پس اوّلی از آنها (ابوبکر) گفت: «اَقیلُونی وَلِیتَکُمْ وَ لَسْتُ بِخَیرِکُمْ؛ خلافت را از من پس بگیرید [و مرا معاف دارید! ولی و خلیفه شما شدم،] در حالی که بهترین شما نیستم.» و دومی (عمر) گفت: «کانَتْ بَیعَةُ اَبِی بَکْرٍ فَلْتَةً وَقَی اللَّهُ شَرَّها فَمَنْ عادَ لِمِثْلِها فَاقْتُلُوهُ؛ بیعت ابی بکر فتنهای بود که خدا شرّش را حفظ کند. پس اگر کسی دو باره چنان بیعتی انجام دهد، او را بکشید!»
... و کسی که قتلش واجب است، چگونه عهد [و توصّیه] او برای غیرش (انتخاب عمر) پذیرفته میشود، در حالی که خود او گفت: برای من شیطان گمراه کنندهای است. پس هر گاه به من مایل شد، مرا نگه دارید! و اگر خطا کردم، ارشادم کنید!» پس اگر راست میگویند، امام و پیشوا نیستند و اگر دروغ میگویند، یحیی چه جوابی دارد! (6)
مناظره با جمعی از علماء عراق و خراسان
گروهی از علماء عراق و خراسان به امر مأمون، در جلسهای گرد هم آمدند. از امام رضا علیه السلام نیز دعوت به عمل آمد.
برگزیدگی عترت علیهم السلام
وقتی حضرت در آن مجلس حضور یافت، مأمون رو به حاضران در مجلس کرد و گفت: از معنای این آیه به من خبر دهید: «ثُمَّ اَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَینا مِنْ عِبادِنا»؛ (7) «سپس این کتاب را به آن بندگانمان که آنها را برگزیده بودیم، به میراث دادیم.»
علماء در جواب گفتند: منظور خداوند، همه امت [اسلامی] است.
مأمون رو به امام رضا علیه السلام کرد که شما [در این باره] چه میگویی؟ حضرت فرمود: آن گونه که علماء گفتند، نمیگویم، بلکه میگویم: «اَرَادَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَ بِذَلِکَ الْعِتْرَةَ الطَّاهِرَةَ؛ منظور خدای تبارک و تعالی از این [کلمه اصطفینا] عترت پاک [رسول خدا] است.»
مأمون گفت: چگونه منظور خداوند عترت است، نه مابقی امت؟ حضرت رضاعلیه السلام فرمود: اگر خداوند هم امت را قصد کرده بود، پس همه امت باید در بهشت باشند؛ چون [در ادامه آیه] همه را اهل بهشت قرار داده، میفرماید: «جَنَّاتُ عَدْنٍ یدْخُلُونَهَا»؛ (8) «بهشتهای همیشگی که داخل آن میشوند.» [یقیناً همه امت اسلامی اهل بهشت نیستند،] پس وراثت مخصوص عترت پاک است، نه دیگران.
معصوم بودن عترت علیهم السلام
آن گاه حضرت رضاعلیه السلام فرمود: آنان همان کسانی هستند که خداوند در قرآن توصیفشان کرده و فرموده: «اِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»؛ (9) «همانا خداوند میخواهد که آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.» و آنان همان کسانی اند که رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: به درستی که من دو چیز گران بها: کتاب خدا و عترتم (اهل بیتم) را میان شما به جای میگذارم. هیچ گاه از یکدیگر جدا نشوند تا اینکه در حوض [کوثر] بر من وارد شوند. ببینید که پس از من با آن دو چگونه برخورد میکنید.»یا أَیهَا النَّاسُ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ؛ (10) ای مردم! به آنان چیزی یاد ندهید؛ زیرا آنان از شما داناترند.»
مراد از آل کیست؟
در ادامه مناظره، علماء پرسیدند: ای اباالحسن! آیا «عترت» همان «آل» است یا غیر آن؟ حضرت رضا علیه السلام فرمود: آنان همان آل هستند [نه غیر آن] . علماء گفتند: این رسول خدا صلی الله علیه وآله است که از او روایت شده که فرمود: «اُمَّتِی آلِی؛ امت من آل من هستند.»
حضرت فرمود: [هرگز مراد از آل، امت نمیتواند باشد. دلیل آن این است که] از شما میپرسم: آیا صدقه بر آل محمدصلی الله علیه وآله حرام است [یا نه] ؟ گفتند: آری [حرام است] .
حضرت فرمود: آیا بر امّت [نیز] حرام است؟ گفتند: نه. حضرت فرمود: این فرق میان آل و امت است. [لذا نمیشود گفت آل یعنی امت. آن گاه فرمود:] وای بر شما به کجا میروید! (11)
برتری عترت در قرآن
حضرت رضا علیه السلام هر چند در محاصره مأمون و دستگاه او قرار داشت، ولی هر جا فرصت مییافت، برتری و حقانیت اهل بیت علیه السلام را از طریق قرآن به اثبات میرساند تا مخالفان نیز وادار به پذیرش شوند.
در ادامه مناظره پیش گفته میخوانیم:
مأمون گفت: آیا خداوند عترت را در قرآن بر مردمان دیگر برتری داده است؟
حضرت رضا علیه السلام فرمود: «انَّ اللَّهَ الْعَزِیزَ الْجَبَّارَ فَضَّلَ الْعِتْرَةَ عَلَی سَائِرِ النَّاسِ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ؛ [بلی] به درستی که خداوند عزیز و قهّار عترت را در آیات محکم کتابش بر دیگر مردمان برتری داده است.»
مأمون گفت: [این برتری دادن] در کجای کتاب خداست؟
حضرت رضا علیه السلام فرمود: در سخن خدای متعال که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمینَ ذُرِّیةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ»؛ (12) «به یقین خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برتری داده است و فرزندانی که بعضی از آنان از [نسل] بعضی دیگرند.» (13)
سخن حضرت اشاره به این است که عترت همان ذریه و فرزندان برگزید ابراهیم علیه السلام هستند که بر دیگران برتری داده شده اند. و آیات دیگری نیز در برتری اهل بیت علیهم السلام آمده است؛ چنان که حضرت در ادامه میفرماید:
و خداوند در جای دیگر فرمود: «اَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَینا آلَ اِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیناهُمْ مُلْکاً عَظیماً»؛ (14) «یا اینکه نسبت به مردم (اهل بیت) برای آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده، رشک میورزند. در حقیقت، ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنان مُلکی عظیم بخشیدیم.»
منظور از «الناس» پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام میباشند؛ چنان که در تفسیر صافی روایات متعددی به این مضمون نقل شده است. (15) زمخشری نیز گفته منظور از «الناس» پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و مؤمنان است (16) که البته مؤمنان دارای فضیلت، همان اهل بیت علیهم السلام هستند. حضرت رضاعلیه السلام در ادامه سخنان میفرماید:
آن گاه خداوند در قرآن روی سخن را به مؤمنان دیگر باز گردانده، [دستور داده است که از اهل بیت علیهم السلام اطاعت کنند؛ لذا] میفرماید: «یا اَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اَطیعُوا اللَّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الاَْمْرِ مِنْکُم»؛ (17) «ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر و صاحب امر از خود را [نیز] اطاعت کنید!» مقصود [از دو آیه پیش گفته] کسانی است که کتاب [خدا] و حکمت را به ارث برده اند (اهل بیت علیهم السلام) و به خاطر این دو میراث به آنان رشک و حسد برده میشود... و [در آیه دوّم] اطاعت از برگزیدگان منظور است.» (18)
در ذیل آیه فوق، روایات فراوانی وارد شده است که منظور از صاحبان امر اهل بیت علیهم السلام میباشند، از جمله امام صادق علیه السلام فرمود: «این آیه «اَطیعُوا اللَّهَ» در باره علی بن ابی طالب، حسن و حسین علیهما السلام وارد شده است. پس گفته شد: مردم میگویند: چرا خداوند در کتابش (قرآن) نام علی و اهل بیت علیهم السلام را نبرده است؟ حضرت صادق علیه السلام فرمود: به آنها بگویید:
خداوند نماز را نازل [و واجب] فرمود، ولی [در قرآن] نفرمود: سه رکعت و یا چهار رکعت بخوانید تا اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نماز را برای آنها تفسیر [و تعداد رکعات را بیان] کرد و [آیه] زکات را بر پیغمبر نازل کرد و نفرمود: از هر چهل درهم، یک درهم پرداخت کنید تا اینکه رسول خداصلی الله علیه وآله برای مردم تفسیر کرد. و حج را واجب کرد و نفرمود: هفت بار طواف کنید تا اینکه رسول خداصلی الله علیه وآله بیان کرد و همین طور آیه «اَطیعُوا اللَّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الاَْمْرِ مِنْکُمْ» در باره علی و حسن و حسین علیهم السلام نازل شد. پس رسول خداصلی الله علیه وآله در باره علی علیه السلام فرمود: هر کس من مولا و سرپرست او هستم، علی مولای اوست. و فرمود: شما را به کتاب خدا و اهل بیتم سفارش میکنم... و قرآن برای تأیید پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آیه تطهیر را در باره علی و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام نازل فرمود.» (19)
تفسیر اصطفاء در قرآن
علماء در ادامه مناظره پرسیدند: آیا خدای متعال «اصطفاء» (برگزیدگی) را در قرآن تفسیر فرموده است؟ امام رضا علیه السلام فرمود: برگزیدگی [و اصطفاء] را به غیر از باطن [آیات] در ظاهر [قرآن] در دوازده جا تفسیر کرده است: (20)
1. آیه تطهیر
«اِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»؛ (21) «همانا خداوند اراده کرد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] ببرد و شما را پاک و پاکیزه گرداند.» و این فضیلت عصمت نشانه انتخاب و مصطفی بودن اهل بیت علیهم السلام میباشد.
2. آیه مباهله
«فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ اَبْناءَنا وَ اَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبینَ»؛ (22) «بگو: بیایید، پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و نفوس ما و نفوس شما را دعوت کنیم. آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.» خداوند در آیه فوق پاکان را از دیگران ممتاز ساخته و به پیامبر دستور داده آنها را برای مباهله بیاورد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله علی و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام را آورد و آنان را همپای خویش قرار داد. آن گاه حضرت رضا علیه السلام فرمود:
«آیا معنای سخن خدا: «اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُم» را میدانید؟ علماء حاضر در مجلس مأمون گفتند: مقصود از آن خود پیامبرصلی الله علیه وآله بوده است. حضرت ابوالحسن علیه السلام فرمود: اشتباه گفتید. مسلماً تنها علی علیه السلام را قصد کرده است. از چیزهایی که دلالت بر این مطلب میکند، سخن پیامبر است که در مورد طائفه «بنُو ولیعه» فرمود: باید [به کارهای زشت خود] پایان دهند وگرنه مردی همچون خودم را به سوی ایشان میفرستم (علی علیه السلام) . و این امتیازی است که هیچ کس به آن پیشی نگرفته و برتریای است که هیچ بشری به آن راه نیافته و شرافتی است که هیچ آفریده به آن سبقت نگرفته است؛ چرا که جان علی علیه السلام را همانند جان خویش قرار داد.» (23)
علماء عامّه، از جمله زمخشری به این مسئله اعتراف دارند که آیه مباهله قویترین دلیل بر برتری اصحاب کساءعلیهم السلام است. (24)
3. باز ماندن درِ خانه اهل بیت علیهم السلام به مسجد پیامبرصلی الله علیه وآله
امام چهارم علیه السلام فرمود: پیامبر صلی الله علیه وآله همه مردم را از مسجدش بیرون کرد [و در خانههای آنها را به مسجد بست] ، جز عترت [خویش] را [که درب خانه آنها را به سوی مسجد باز گذارد] ، به طوری که مردم زبان به شکایت گشودند و عبّاس [عموی پیامبر] شِکوه کرد و گفت:ای رسول خدا! [در خانه] علی را باقی گذاشتی و [در خانههای دیگر را بستی و] ما را بیرون کردی؟ فرمود: «من او را باقی نگذاشتم و شما را بیرون نکردم، بلکه خدا او را [در مسجد] باقی گذاشت و شما را بیرون کرد.»
و این قضیه آشکار کننده این سخن پیامبر صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام است که فرمود: «منزلت تو نسبت به من همانند منزلت هارون نسبت به موسی است.»
علماء گفتند: این در کجای قرآن آمده است؟ حضرت رضاعلیه السلام فرمود: در این مورد، آیهای از قرآن را برای شما میخوانم که شاهد این ادعاست و آن این است: «وَ اَوْحَینا اِلی مُوسی وَ اَخیهِ اَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیوتاً وَ اجْعَلُوا بُیوتَکُمْ قِبْلَةً»؛ (25) «و به موسی و برادرش وحی کردیم که شما دو تن، برای قوم خود در مصر خانههایی ترتیب دهید و سراهایتان را رو به روی هم قرار دهید!» در این آیه شأن و مقام هارون علیه السلام نسبت به موسی علیه السلام و همچنین شأن و مقام علی علیه السلام نسبت به رسول خداصلی الله علیه وآله [با توجّه به حدیث منزلت بیان شده] است. و همراه این، دلیل آشکار دیگری در سخن رسول خداصلی الله علیه وآله است که فرمود: «همانا این مسجد برای جنب و حائض حلال نیست، جز بر محمّد و آل محمّدصلی الله علیه وآله.»
علماء گفتند: این شرح و بیان جز در نزد شما جماعت خانواده رسول خداصلی الله علیه وآله یافت نشود. حضرت رضاعلیه السلام فرمود: و چه کسی این [فضیلت] را برای ما انکار میکند و حال آنکه رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «من شهر دانشم و علی درب آن.» پس هر که بخواهد وارد شهر دانش شود، باید از در آن وارد شود.... (26)
4. آیه ذوی القربی
سخن خدا است که فرمود: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ»؛ (27) «و حق خویشاوندان را بده!» این امتیازی است که خدای عزیز و قهار، ایشان را به آن اختصاص داده و آنان را بر امّت برگزیده است. وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: فاطمه را نزد من بخوانید! فاطمه علیها السلام را دعوت کردند. آن گاه حضرت فرمود:ای فاطمه! عرض کرد: لَبَّیکَای رسول خدا! رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: به درستی که فدک با اسب سواران و شتر سواران سپاه [و خلاصه با جنگ] به دست نیامده، بلکه آن مختص من است، نه مسلمانان. به خاطر فرمان خداوند آن را برای تو قرار دادم. آن را برای خودت و فرزندانت نگه دار! (28)
5. آیه مودّت
خدای عزیز فرمود: «قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیهِ اَجْراً اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی «؛ (29) «بگو: به ازاء آن (رسالت) پاداشی از شما درخواست ندارم، جز دوستی در باره خویشاوندان [و اهل بیتم] .» این امتیاز مختص پیامبر صلی الله علیه وآله و آل اوست، نه باقی انبیاء و آلشان... خداوند دوستی اهل بیت علیهم السلام را واجب کرد؛ چون میدانست آنها هیچ گاه از دین سر بر نمیتابند و هیچ گاه به گمراهی باز نمیگردند و [نکته] دیگر اینکه اگر مردی دوستدار مردی باشد، ولی یکی از خانواده او را دشمن بدارد، دلش [در دوستی او] سالم و صاف نخواهد ماند. پس هر کس به این دستور عمل کند و با رسول خداصلی الله علیه وآله و خانواده او دوست باشد، رسول خدا صلی الله علیه وآله نمیتواند او را دشمن بدارد و هر کس دوستی اهل بیت علیهم السلام را ترک کند و به آن عمل نکند و خانواده پیامبرصلی الله علیه وآله را دشمن بدارد، بر رسول خداصلی الله علیه وآله لازم است که او را دشمن بدارد؛ چرا که او واجبی از واجبات خدا را ترک کرده است....
آن گاه که این آیه نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه وآله در میان اصحابش ایستاد و خدا را سپاس گفت و ستود. سپس فرمود:ای مردم! به راستی خداوند بر شما عملی را واجب کرده است، آیا به آن عمل میکنید؟ کسی به او پاسخ نداد. روز دوّم در میان آنان ایستاد و همانند سخن روز قبل را تکرار کرد. کسی به او پاسخ نداد. روز سوم در میان آنان ایستاد و فرمود:ای مردم! به راستی خداوند عملی را بر شما واجب کرده است، آیا به آن عمل میکنید؟ کسی پاسخ او را نداد.
سپس فرمود:ای مردم! متوجّه باشید آن [عمل واجب] در مورد طلا و نقره و خوردنی و پوشیدنی [و خلاصه در باره درخواست مال] نیست. مردم گفتند: پس در این صورت، آن را بیان کنید! حضرت این آیه (پیش گفته) را تلاوت فرمود. [مردم] گفتند: اگر این باشد، آری، عمل میکنیم. ولی بیشتر آنان وفا نکردند.... (30)
6. آیه صلوات
خداوند میفرماید: «اِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما»؛ (31) «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند.ای کسانی که ایمان آورده اید! بر او درود بفرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم باشید!»
و سلام و درود کامل آن است که بر آل او نیز سلام و دورد فرستاده شود.
... مأمون گفت: این چیزی است که در آن هیچ گونه اختلافی نیست، بلکه اتفاق نظر است. آیا در نزد شما در مورد «آل» چیزی واضحتر از این در قرآن وجود دارد؟
7. آیه سلام بر اهل بیت علیهم السلام
ابوالحسن الرضاعلیه السلام فرمود: شما را از سخن خداوند آگاه میسازم که فرمود: «یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکیمِ اِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلینَ عَلی صِرَاطٍ مُسْتَقیمٍ»؛ (32) «یس، سوگند به قرآن حکمت آموز که قطعاً تو از فرستادگان بر راه راست هستی.» مقصود از «یس» چیست؟ علماء گفتند: [مقصود از] یس محمّد صلی الله علیه وآله است و در این سخن تردیدی نیست. حضرت ابوالحسن علیه السلام فرمود: خداوند به محمد صلی الله علیه وآله و آلش با این [آیه و آیات دیگر] فضیلتی بخشیده است که هیچ کس با اندیشیدن [نیز] به کُنْه آن نرسد و آن این است که خداوند متعال بر هیچ کس سلام نفرستاده، مگر بر پیامبران الهی، مانند: نوح علیه السلام، (33)
ابراهیم علیه السلام، (34) موسی علیه السلام و هارون علیه السلام (35) و نفرموده سلام بر آل نوح علیه السلام، و یا آل ابراهیم علیه السلام... تنها در مورد آل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود «سَلامٌ عَلی إِلْ یاسینَ»؛ (36) یعنی سلام بر آل محمدصلی الله علیه وآله. (37)در ادامه، امام رضاعلیه السلام به آیات خمس و غنیمت، (38) اطاعت از صاحبان امر، (39) ولایت، (40) اهل الذکر، (41) امر به نماز اهل بیت (42) و... استناد میکنند که دلالت بر برتری اهل بیت علیهم السلام و برگزیدگی آنان دارد. (43)
پاورقــــــــــــــــــــی
1) عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ج 1، ص 179؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، المکتبة الاسلامیة، ج 49، ص 177؛ سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، ص 512.
2) عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 1، ص 239؛ بحارالانوار، ج 49، ص 290؛ سیره پیشوایان، ص 513.
3) سیره پیشوایان، صص 513 - 515، با تلخیص و تغییر.
4) این مناظره در «تحف العقول» آمده است.
5) الاحتجاج، طبرسی، ج 2، صص 405 - 406.
6) همان، صص 456 - 457.
7) فاطر / 32.
8) همان / 33.
9) احزاب / 33.
10) همان.
11) تحف العقول، ابو محمد حرانی، انتشارات آل علی، چاپ اول، 1382، صص 774 - 776.
12) آل عمران / 33 و 34.
13) تحف العقول، ص 776.
14) نساء / 54.
15) تفسیر الصافی، محسن فیض کاشانی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج 1، ص 460.
16) الکشاف، زمخشری، بیروت، دار الکتاب العربی، سوم، 1407 ق، ج 1، ص 523.
17) نساء / 59.
18) تحف العقول، صص 776 - 778.
19) تفسیر صافی، ج 1، صص 462 - 463.
20) از اینجا به بعد به جهت اختصار، آیات مورد استناد امام رضاعلیه السلام با توضیح خلاصه شده، بیان میشود.
21) احزاب / 33.
22) آل عمران / 61.
23) تحف العقول، ص 778.
24) الکشاف، ص 370.
25) یونس / 87.
26) تحف العقول، ص 780.
27) اسراء / 26.
28) تحف العقول، ص 780.
29) شوری / 23.
30) تحف العقول، ص 784.
31) احزاب / 56.
32) یس / 1 - 4.
33) صافات / 79.
34) همان / 103.
35) همان / 120.
36) همان / 130.
37) تحف العقول، ص 788.
38) انفال / 41.
39) نساء / 59.
40) مائده / 55.
41) نحل / 43.
42) طه / 132.
43) ر. ک: تحف العقول، صص 788 - 792.